Africa [Persian translation]

امشب صدای طبلها را میشونم که طنین انداز میشوند

ولی او تنها زمزمه هایی از چند گفتگو آرام را میشنود

او با پرواز ساعت 12:30 می آید

دو سوی مهتاب ستاره هایی را بازتاب می دهد که مرا بسوی رستگاری رهنمون می کند

در میان راه جلوی یک پیرمرد را گرفتم

به امید یادآوری واژه ها و یا ترانه های قدیمی فراموش شده

او رو کرد به من وانگار میخواست بگوید:عجله کن پسر،آنجا انتظارت را می کشد

نیروی زیادی نیازست که بتواند من را از تو جدا سازد

کاریست که صدها مرد و یا بیشتر تا به حال از پس آن بر نیامده اند

من باران های آفریقا را برای تو متبرک کردم

برای انجام کارهای زیادی که هیچوقت تجربه شان نکرده ایم،زمان زیادی لازم است

سگهای وحشی هنگام شب زوزه میکشند

هم چنان که بی تاب تر میشوند در آرزوی داشتن یک هم صحبت در تنهایی

میدانم که باید کار درست را انجام دهم

یقین دارم هم چنان که میدانم کلیمانجارو و المپوس در بلندای سرنگتی بر افراشته هستند

در جستجوی علاجی برای آنچه در عمق وجودم قرار دارد،هستم

از چیزی که به آن تبدیل شدم وحشت زده شدم

عجله کن پسر،او در انتظار توست

نیروی زیادی نیازست که بتواند من را از تو جدا سازد

کاریست که صدها مرد و یا بیشتر تا به حال از پس آن بر نیامده اند

من باران های آفریقا را برای تو متبرک کردم

من از زیر باران آفریقا گذر کردم

من باران های آفریقا را برای تو متبرک کردم

من از زیر باران آفریقا گذر کردم

من باران های آفریقا را برای تو متبرک کردم

برای انجام کارهای زیادی که هیچوقت تجربه شان نکرده ایم،زمان زیادی لازم است

• Artist:Toto (USA)