And I in My Chair [Persian translation]
And I in My Chair [Persian translation]
اون از صندلی که روش نشسته داره تو رو برانداز می کنه،
این کارش تو رو دست پاچه می کنه
حواستو پرت می کنه
اون با چشمای آتشینش
تو وجودت جرقه ای ایجاد می کنه
تو هیجان زده می شی
از این بازی خوشت می آد
و من روی صندلی خودم
اگر چه به سختی می تونم حرفی بزنم
متوجه این
کشش می شم
و من روی صندلیم
از ترس دیدن این که آخر کار عشقمون نزدیکه میخکوب شدم
اون تو سرش اینه که تو رو بدست بیاره
اون بلده چطوری دلتو ببره
تو هم همچنان با شرم و حیا لبخند می زنی
و اون با انگیزه ی شکار تو
تو هم افسوس می خوری چرا من این دورو ورام
و من روی صندلیم
اگرچه به سختی می تونم حرفی بزنم
نگاه می کنم که اون چقدر خوب کارشو انجام میده
و من روی صندلیم
دارم سعی می کنم
ترسی که تو دلم دارمو پنهون کنم
اون با اون چشمای اغواگرش
نگاه تو رو لمس می کنه
و تو هم حالا یه کم
به حرف افتادی
اون مثه یه کولی
دلیری می کنه
و تو هم کم کم مست شدی
و قهقه می زنی
و من روی صندلیم
اگرچه به سختی می تونم حرفی بزنم
قلبم می خواد بزنه زیر گریه
و من روی صندلیم نشستم
قلبم می دونه
که عشقم الان داره
دست به دست می شه
نه ، نه چیزی نیست
شاید فقط یه کمی
خستم
نه ابدا ، چرا اینو می پرسی؟
اتفاقا برعکس ،
خیلی عصر زیبایی بود
آره واقعا عصر زیبایی بود .
- Artist:Charles Aznavour