بی همگان [Bi Hamegaan] [Transliteration]
بی همگان [Bi Hamegaan] [Transliteration]
بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم، جای دگر نمیشود
جاه و جلال من تویی، مُلکت و مال من تویی
آب زلال من تویی 1
آن منی کجا روی بی تو به سر نمیشود 2
بی تو نه زندگی خوشم، بی تو نه مُردگی خوشم
بی تو نه زندگی خوشم بی تو نه مُردگی خوشم 3
سر ز غم تو چون کنم
سر ز غم تو چون کنم 4
بی تو به سر نمیشود
بی تو به سر نمیشود 5
خواب مرا ببستهای، نقش مرا بشستهای
وز همهام گسستهای 1
گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم
بی تو به سر نمیشود 6
بی تو به سر نمیشود
بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم، جای دگر نمیشود
1. a. b. در متن اصلی مصراع با "بی تو به سر نمیشود" کامل میشود 2. در متن اصلی این مصراع دوم بیت بعدی است 3. تکرار مصراع نخست 4. در متن اصلی "... چون کشم" 5. در متن اصلی تکرار ندارد 6. در متن اصلی "ور بروی عدم شوم بی تو به سر نمیشود"
- Artist:Dariush
- Album:انسان - Ensaan