Bize Susmak Yakışır [Öfke] [Persian translation]
Bize Susmak Yakışır [Öfke] [Persian translation]
خواهی بمیر، خواهی بمان، امشب کنارت نمیمانم
زهر خیانت هنوز در خونت آمیخته است
به آب و آتش بزن، به هیچ میانگارم
زخم عجز وبیچارگی هنوز در کامت هست
واژه ها گاهی چون خنجری هستند
لب و زبانت را خونآلود میکنند
سکون و آرامش از دستت میلغزد و میگریزد
گاهی صداقت چون کودکیست
که آغوشش را به سوی ناتوانی میگشاید
مرگ از زخم کلام سبکتر است
برو اکنون، مگرنه در آتش هم خواهیم سوخت
ساکت باش حالا، سکوت برازندهی ماست
برو اکنون، مگرنه در آتش هم خواهیم سوخت
ساکت باش حالا، سکوت برازندهی ماست
بایست فلبم، ایستادن برازندهی ماست
با بند ناف عشقی که مردهای زاییده بود
خواستیم بار دیگر به زندگی بیاویزیم
گاه ترحم پوستهی یک قلب زیبا را به تن میکند
حال که زیر این پوسته ترسویی بیش نیست
معاشقه گاهی پوستهی سیب ممنوعه را به تن میکند
با وصلههای پوستینش لکهها میپوشاند
برو اکنون، مگرنه در آتش هم خواهیم سوخت
ساکت باش حالا، سکوت برازندهی ماست
برو اکنون، مگرنه در آتش هم خواهیم سوخت
ساکت باش حالا، سکوت برازندهی ماست
بایست فلبم، ایستادن برازندهی ماست
- Artist:Model
- Album:Levlâ'nın Hikâyesi (2013)