Broken Strings [Persian translation]
Broken Strings [Persian translation]
اجازه بده برای آخرین بار تو را در آغوش بگیرم
این کار آخرین فرصت من برای احساس کردن است
تو قلب من را شکستی و الان دیگر نمیتوانم چیزی را حس کنم
وقتی عاشق تو هستم، احساساتم به قدری غیرواقعی است که
حتی نمیتوانم خودم را قانع کنم
وقتی صحبت میکنم، انگار فرد دیگری دارد به جای من حرف میزند
این شرایط بسیار دردناک است
سعی کردم تحمل کنم ولی بیش از حد درد دارد
سعی کردم تو را ببخشم ولی کافی نیست
نمیتواند مشکلات را رفع کند
نمیتوان با گیتار شکسته موسیقی زد
نمیتوان احساسی داشت
که قلبت حاضر به حس کردنش نیست
نمیتوانم چیزی به تو بگویم که واقعیت ندارد
واقعیت دردناک است و دروغ بدتر از آن
چگونه میتوانم بیش از این تلاش کنم
وقتی تو را کمی کمتر از قبل دوست دارم؟
داریم چکار میکنیم؟
داریم به خاکستر تبدیل میشویم
و سعی میکنیم از خرابههای رابطهمان خانهای جدید بسازیم
دوباره به سمت آتش میدویم
در حالی که چیزی برای گفتن باقی نمانده
مثل این است که به دنبال آخرین قطار بدویم
وقتی که بیش از حد دیر شده
این شرایط بسیار دردناک است
سعی کردم تحمل کنم ولی بیش از حد درد دارد
سعی کردم تو را ببخشم ولی کافی نیست
نمیتواند مشکلات را رفع کند
نمیتوان با گیتار شکسته موسیقی زد
نمیتوان احساسی داشت
که قلبت حاضر به حس کردنش نیست
نمیتوانم چیزی به تو بگویم که واقعیت ندارد
واقعیت دردناک است و دروغ بدتر از آن
چگونه میتوانم بیش از این تلاش کنم
وقتی تو را کمی کمتر از قبل دوست دارم؟
ولی در حال دویدن در میان آتشها هستیم
در حالی که چیزی برای گفتن باقی نمانده
مثل این است که به دنبال آخرین قطار بدویم
وقتی که بیش از حد دیر شده
نمیتوان با گیتار شکسته موسیقی زد
نمیتوان احساسی داشت
که قلبت حاضر به حس کردنش نیست
نمیتوانم چیزی به تو بگویم که واقعیت ندارد
واقعیت دردناک است و دروغ بدتر از آن
چگونه میتوانم بیش از این تلاش کنم
وقتی تو را کمی کمتر از قبل دوست دارم؟
اجازه بده برای آخرین بار تو را در آغوش بگیرم
این کار آخرین فرصت من برای احساس کردن است
- Artist:James Morrison
- Album:Songs for You, Truths for Me (2008)