Cambodia [Persian translation]
Cambodia [Persian translation]
خب اون مرد در تایلند مستقر بود
همسر اون زن عضو نیروی هوایی بود
اون مرد برای تعطیلات آخر هفته پرواز کرد
این زندگی آسونی بود
اما بعد از اون تبدیل به حاشیه شد
و اون مرد شروع به تغییر کرد
اون زن پس از این اتفاق تعجب نکرد
اون زن فکر نمیکرد که این عجیبه
اما بعد اون مرد یک تماس تلفني داشت
اون مرد مجبور شد همون شب ترک کنه و بره
اون مرد نمیتونست بیشتر بگه ( توضیح بده )
اما این درسته
اون مرد نیازی به کوله پشتی نداشت
اونها شب بعد همدیگه رو ملاقات میکنن
اون مرد یک کاری داشت که باید انجام میداد
پروازی به کامبوج
و همینطور شبها گذشتند
اون زن سعی میکرد گذشته رو دنبال کنه
اون نگاهی که مرد داشت
اون شیوه ی خندینش
حدس میزنم اون زن هرگز نمیدونه
چه چیزی روحشو فرا گرفته
اون زن نمیتونه اونو خارج کنه
فقط نمیتونست کل وجودش رو فرا بگیره
اون مرد غمگینترین چشمهائی رو داشت
که دختری تا به حال دیده
اون مرد بعضی شبها گریه میکرد
همونطور که اون مرد در یک رویا زندگی میکرد
و همونطور که اون زن اون مرد رونزدیک میکرد ( در بغل میگرفت )
اون مرد دنبال چهره اون زن میگشت
همونطور که اون زن حقیقت رو میدونست
که در کامبوج از دست رفته
اما پس از اون یک تماس اتفاق افتاد
اونها گفتند که اون مرد به زودی خونه خواهد بود
اون زن داشت یک قاب بسته بندی میکرد ( قاب عکس )
و اونها قرار یک ملاقات رو گذاشتن
اما الان یک سال گذشته
و نه یک کلمه ( و یک کلمه هم حرفی گفته نشده )
و تمام عشقی که اون زن میشناخت
در غبار ناپدید شده
کامبوج، الان گریه نکن، الان اشکی نریز
و اکنون سالها گذشته
با حتی یک کلمه ( بدون یک کلمه حرف زدن )
اما تنها یک چیز باقی مونده
من میدونم که مطمئنآ
اون زن چهره اون مرد رو دوباره نمیبینه
- Artist:Kim Wilde
- Album:Select (1981)