Dans ma rue [Persian translation]
Dans ma rue [Persian translation]
در گوشهای از محلهی قدیمی مونمارتر زندگی میکنم؛
پدرم، هرشب مست به خانه میآید؛
و بهخاطر تامین مخارج زندگی و رشد ما 4 فرزندش،
مادر ضعیفام در رختشوخانه کارمیکند؛
وقتی مریض باشم،به پنجره اتاقام تکیه میدهم؛
به رهگذرانی خیره میشوم که آن بیرون در گذرند
و وقتی روز تمام میشود،
چیزهایی عجیب سر میرسند که مرا کمی میترسانند.
در خیابان من، آدمها پرسه میزنند؛
صدای پچپچشان را میشنوم؛
و شب که بهخواب میروم، نغمهای مرا لالایی میدهد؛
ناگهان با فریادها و جیغهایی از خواب میپرم؛
سوت زنان، پاهایشان را بر زمین میکشند،
می آیند و میروند؛
پس از آن، با یک سکوت، قلبام ناگهان یخ میزند.
در خیابان من، سایهها پرسه میزنند
ومن میلرزم و سردم میشود و میترسم؛
یک روز، پدرم گفت: دخترم!
تو برای همیشه نمیتوانی اینجا بمانی؛
بهدرد این خانواده نمیخوری،
پس بهتر است خودت خرجات را بدهی؛
تو از نظر مردها خیلی زیبا هستی؛
تنها کاری که باید بکنی این است که شبها بزنی بیرون؛
زنهای بسیاری هستند که خرج زندگی خودشان را میدهند
با پرسهزدن و توقف در پیادهروها.
در خیابان من، زنهای بسیاری پرسه میزنند؛
میشنوم که شبها آواز میخوانند؛
و شب که بهخواب میروم، نغمهای مرا لالایی میدهد؛
ناگهان با فریادها و جیغهایی از خواب میپرم؛
سوت زنان، پاهایشان را بر زمین میکشند،
می آیند و میروند؛
پس از آن، با یک سکوت، قلبام ناگهان یخ میزند.
در خیابان من، زنها پرسه میزنند
ومن میلرزم و سردم میشود و میترسم؛
و هفتههای پی در پی است
که چیزی در خانه ندارم ... هیچ پولی ندارم؛
نمیدانم دختران دیگر چهطور این کار را انجام میدهند
اما من نمیتوانم مشتری پیدا کنم؛
به دنبال گرفتن صدقه از رهگذران هستم،
یک تکه نان، مقداری لباس گرم؛
من دختر چندان جسوری نیستم
اما اکنون تنها کسی هستم که آنها را میترسانم.
در خیابان من، هرشب خودِ من هستم که در آن حوالی قدم میزنم؛
میتوانی صدای هقهقام را آنجا در ظلمات شب بشنوی؛
آنگاه که باد آواز قدیمیاش را در آسمان تاریک شب سر میدهد؛
بدنام زیرباران میلرزد.
دیگر طاقت ندارم ... منتظرم
به این امید که خدا بیاید و مرا با خود ببرد؛
.مرا دعوت کند به آغوش گرماش
در خیابان من، فرشتهها مرا به سوی خود میخوانند؛
اکنون کابوسام تمام شده است ... برای همیشه.
- Artist:Zaz
- Album:Zaz (2010)