Esta Cobardía [Persian translation]
Esta Cobardía [Persian translation]
نگاهَش میکنم و حتی درنمییابد نگاهَم را
آهَم را فرومیخورم، تا بروز ندهم
که فقط با دیدنَش، شعله میکشد عشقِ خاموشَم
که جان میدهم تا شود مال ِ من
حتی درنمییابد درخشش ِ چشمان ِ مرا
که میلرزم و حتی سرخ میشوم کنارش
که سبب است بیداری ِ عشقَم را
که هذیان من است، و نمیبیند مرا
این آهودلی ِ عشقَم به او
چون ستاره میکند او را در نظرم
بس دور، بس فراتر از واقعیت
که هرگزامیدی نیست به وصال ِاو (۲بار)
(۲ بار)
حتی درنمییابد که همیشه داشته
هزاران بوسهٔ نطلبیده
که در شبهای غمبار و خالی از خوابَم
در شوقِ دیوانهوارم، پنداشتم او را دلدادهام
حتی درنمییابد همینحالا هم لذتبردهام از او
که بیداشتنَش همین حالا هم مال ِ من است او
که روح ِ سردَش است که عذاب میدهد مرا
که میبیند میمیرم و درنمییابد آن را
این آهودلی ِ عشقَم به او
چون ستاره میکند او را نظرم
بس دور، بس فراتر از واقعیت
که هرگز امیدی نیست به وصال ِاو (۳ بار)
- Artist:Julio Iglesias
- Album:Libra (1985)