Göttingen [Persian translation]
Göttingen [Persian translation]
درست است ،
در آنجا رود سن
و جنگل های ونسن نیست
اما همه چیز به همان اندازه زیباست
در گوتینگن ، در گوتینگن
نه لنگرگاهی
ونه تکرار ترانه ای
که ضجه می زند و در سر می ماند.
اما آنجا هم عشق
شکوفه می زند
در گوتینگن ، در گوتینگن
به گمانم
آنها بهتر از ما
تاریخ پادشاهان فرانسه را
می دانند
هرمان ، پیتر ، هلگا و هانس
در گوتینگن
و امیدوارم به کسی بر نخورد
اما داستانهای کودکانه ما
با “ یکی بود یکی نبود”
آغاز می شود
در گوتینگن
درست است که ما
که ما رود سن
و همینطور جنگل های
ونسن داریم
اما خدایا
چقدر گلهای سرخ زیبا هستند
در گوتینگن
در گوتینگن
ما، ما صبح های دلگیر خودمان را داریم
و روح خاکستری ورلن 1را.
آنجا هم روزهای غمگین دارند
در گوتینگن
در گوتینگن
وقتی چیزی ندارند که به ما بگویند
آنجا می مانند و به ما لبخند می زنند
اما ما هم آنها را درک می کنیم
کودکان مو طلایی گوتینگن
متاسفم برای آنهایی که تعجب می کنند
و امیدوارم دیگران هم مرا ببخشند
اما کودکان همه جا مانند هم هستند
چه در پاریس
چه در گوتینگن
آه امیدوارم هرگز
روزهای خون ونفرت باز نگردند
زیرا مردمانی هستند که دوستشان دارم
در گوتینگن
در گوتینگن
و اگر زنگ هشدار به صدا
در می آمد
و مجبور می شدیم که دوباره به میدان نبرد بازگردیم
قلبم گریان می شد
برای گوتینگن
برای گوتینگن
اما همه چیز به همان اندازه زیباست
در گوتینگن ، در کوتینگن
و اگر زنگ هشدار به صدا
در می آمد
و مجبور می شدیم که دوباره به میدان نبرد بازگردیم
قلبم گریان می شد
برای گوتینگن
برای گوتینگن
- Artist:Barbara
- Album:Le mal de vivre (1966)