گریز [Goriz] lyrics
گریز [Goriz] lyrics
به تو از تو مینویسم
به تو ای همیشه در یاد
ای همیشه از تو زنده
لحظههای رفته بر باد
وقتی که بنبست غربت
سایهسار قفسم بود
زیر رگبار مصیبت
بیکسی تنها کسم بود
وقتی از آزار پاییز
برگ و باغم گریه میکرد
قاصد چشم تو آمد
مژدهی روییدن آورد
به تو نامه مینویسم
ای عزیز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو
گم شد و به قصه پیوست
ای همیشگیترین عشق
در حضور حضرت تو
ای که میسوزم سراپا
تا ابد در حسرت تو
به تو نامه مینویسم
نامهای نوشته بر باد
که به اسمت چو رسیدم
قلمم به گریه افتاد
ای تو یارم روزگارم
گفتنیها با تو دارم
ای تو یارم
از گذشته یادگارم
به تو نامه مینویسم
ای عزیز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو
گم شد و به قصه پیوست
در گریز ناگزیرم
گریه شد معنای لبخند
ما گذشتیم و شکستیم
پشت سر پلهای پیوند
در عبور از مسلخ تن
عشق ما از ما فنا بود
باید از هم میگذشتیم
برتر از ما عشق ما بود
ای تو یارم روزگارم
گفتنیها با تو دارم
ای تو یارم
از گذشته یادگارم
به تو نامه مینویسم
ای عزیز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو
گم شد و به قصه پیوست
به تو نامه مینویسم
ای عزیز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو
گم شد و به قصه پیوست
- Artist:Ebi
- Album:خلیج (Khalij)