Grace [Persian translation]
Grace [Persian translation]
تاب ندارم فقط خطای دیگری باشم برای تو
بیرون نمیروی از دلم با مدتها غرقکردنَش [در گناه]
به قربانگاه میبرد مرا نوای عشقَت
نغمهای که ندارم رغبت ِ متوقفکردنَش را
نیست جز تو هیچ در فکرم
تاب ندارم فقط خطای دیگری باشم برای تو
نمیخواهم بگذارم جورچین قلبَم بپاشد از هم
جز نفسی نمانده بود تا تباهی
تا بازجستم رستگاری را به صورت ِ
رحمتَت
(۳ بار)
.
مگیرش از من
رحمتَت را
(۳ بار)
.
مگیرش از من
هیچنمانده بیرون شوی چون جان از تنم
آیا بیش از آن زخمداری که فرود آیی بر من؟
آه از این شدت تمنا برای یافتن فصلمشترکی با تو
نیست جز تو هیچ در فکرم
تاب ندارم فقط خطای دیگری باشم برای تو
نمیخواهم بگذارم جورچین قلبَم بپاشد از هم
جز نفسی نمانده بود تا تباهی
تا بازجستم رستگاری را به صورت ِ
رحمتَت را (۳ بار)
.
.
مگیرش از من
رحمتَت را(۲ بار)
.
.
مگیرش از من، مگیر
بیشازحد نزدیک برای زدن رنگ ِ خودم بر آسایشَت1
حاضریراق اما بینشان
(۲ بار)
.
رحمتَت(۳ بار)
.
.
مگیرش از من
تاب ندارم فقط خطای دیگری باشم برای تو
نمیخواهم بگذارم جورچین قلبَم بپاشد از هم
جز نفسی نمانده بود تا تباهی
تا بازجستم رستگاری را به صورت ِ
رحمتَت(رحمتَت2)
(۳ بار)
.
مگیرش از من
رحمتَت را (رحمتَت را2)
(۲ بار)
رحمتَت را
مگیرش از من
1. ممکن است اشارهای باشد به روش رنگ ِ آسایش. به نظر این روش انتخاب انسان در رنگها درون روح انسان را آشکار میکند. 2. a. b. با پژواک
- Artist:Lewis Capaldi
- Album:Divinely Uninspired to a Hellish Extent (2019)