هيچ یعنی [Hich Yani] [Transliteration]
هيچ یعنی [Hich Yani] [Transliteration]
وقتی یکی بهم میگه چهت شده این روزا؟ میگم هیچّی
میگن چهته چرا دوباره تو خودت رفتی؟ میگم هیچّی
میپرسن از من خودی، غریبه
چی شده؟ رنگت باز هم پریده
فقط میگم هیچّی
میگن آخه چه مرگته؟
میخندی بغض میکنی در لحظه
میگم هیچّی
میگن چرا یه جا یهو خیره میشی؟
سرد میشی میلرزی
میگم هیچّی
من چه جوابی بدم بفهمن
حرفی ندارم با کسی اصلاً، جز همون هیچّی
هیچّی یعنی دلم برات تنگ شده، جونم!
هیچّی یعنی میخوام ببینمت نمیتونم
یعنی، برگرد دردت به جونم!
حرفهایی که نمیشه زد
خیلی جدی پیرم کرد
فقط خیره به در موندم
سرگردون و گیجم
پُر از واژهی بیجواب هیچام،
تنهایی تنها راهه
وقتی همراهت پا نیست
تو میمونی و یک عالمه رؤیایِ پُر از هیچ
همون هیچّی که جز خودش کسی نیست
هیچّی یعنی دلم برات تنگ شده، جونم!
هیچّی یعنی میخوام ببینمت نمیتونم
یعنی، برگرد دردت به جونم!
هیچّی یعنی دلم برات تنگ شده، جونم!
هیچّی یعنی میخوام ببینمت نمیتونم
یعنی، برگرد دردت به جونم!
- Artist:Reza Sadeghi