Jóga [Persian translation]
Jóga [Persian translation]
همهی این حوادثی
که اتفاق میافتن
نقطه رو دنبال میکنن
حسن تصادف
فقط با تو
معنی پیدا میکنه
لازم نیست که حرف بزنی
من حس میکنم
منظرههای احساسی
منو در هم میریزن
و بعد معما حل میشه
و تو منو هل میدی به این
وضعیت اضطراری
چه زیباست [در اون] به سر بردن
وضعیت اضطراری
حالتیه که میخوام توش باشم
تمام چیزهایی که هیچکس نمیبینه
تو میبینی؛
هرچیزی که درونمه رو
هر عصبی که درد میکنه رو
تو التیام میبخشی
از عمق وجودم
لازم نیست حرف بزنی
من حس میکنم
منظرههای احساسی
منو در هم میریزن
و بعد معما حل میشه
و تو منو هل میدی به این
وضعیت اضطراری
چه زیباست به سر بردن
وضعیت اضطراری
حالتیه که میخوام توش باشم
وضعیت اضطراری
چه زیباست به سر بردن
منظرههای احساسی
منو در هم میریزن
و بعد معما حل میشه
و تو منو هل میدی به این
وضعیت اضطراری
چه زیباست به سر بردن
وضعیت اضطراری
حالتیه که میخوام توش باشم
وضعیت اضطراری
چه زیباست به سر بردن
وضعیت اضطراری
وضعیتِ، وضعیتِ
چه زیباست
اضطراری
حالتیه که میخوام توش باشم
وضعیت اضطراری
چه زیباست به سر بردن
وضعیت اضطراری
حالتیه که میخوام توش باشم
وضعیت اضطراری
چه زیباست [در اون] به سر بردن
- Artist:Björk
- Album:Homogenic (1997)