Je ne sais pas dire [Persian translation]
Je ne sais pas dire [Persian translation]
بلد نیستم بگم "دوسِت دارم"
بلد نیستم، بلد نیستم
نمیتونم بگم "دوسِت دارم"
نمیتونم، نمیتونم
اغلب واسه خنده گفتمش
اما کسی به این حرفا نخندید
امروز که دلم میخواد بهت بگم
جرات نمیکنم، جرات نمیکنم
پس این آهنگو ساختم
که بهتر از من میتونه بهت بگه
برای یه قطره اشک، برای یه لبخند
که از سمتِ تو باشه
نهایتِ سعیمو میکنم
اما دست به هرکاری میزنم
حتی همون شب و روزی که
از عشقِ تو بی تاب میشم
حالا، فقط واسه گفتنِ "دوسِت دارم"
جرات نمیکنم، جرات نمیکنم
پس به آهنگم گوش کن
که بهتر از من با تو حرف میزنه
لباتو روی لبام میشناسم
چشماتو، خنده هاتو، صداتو میشناسم
اون آتیشی [که تو وجودم حس میکنم] وقتی لمسم میکنی
و من صدای قدماتو میشناسم
و بر تن عریانم میشناختم
دستانِ عریانت را در میان هزاران
اما فقط گفتنِ "دوسِت دارم“ رو
بلد نیستم ، بلد نیستم
خیلی احمقانهست، میخوام به زبون بیارمش
چیزی نیست، این دو کلمه کوچیک
اما میترسم که لبخند تورو ببینم
پس بهم نگاه نکن
بفرما، با پیانو، می خوام بهت بگم
عاشق با سرانگشتانم
با پیانو ، میتونم بهت بگم
گوش کن ، بهم نگاه کن
نمیتونم
بلد نیستم
جرات نمیکنم
دوسِت دارم، دوسِت دارم، دوسِت دارم
- Artist:Barbara