Manu [Persian translation]

مانو برگرد خونت

ليوان آبجوت پر شده از اشك

ميخونه داره بسته مي شه

حوصله صاحب ميخونه هم سر بردي

فكر مي كردم يه مرد با اين لباسهاي چرمي

نمي تونه گريه كنه

فكر مي كردم رنج

روي تو اثري نداره

خالكوبي كه داري ويادم رفته بود

با اون چاقوي لبه دارت

نگو همه اينا يه زره بوده

واسه دل نازكت

غمت نباشه مانو

مچ دستتو خراش نده

يه زن گم شد

جاش ده تا دوست برگشت

ما همه يكيوداشتيم

وقتي تو تنهاي تنها بودي

تو داشتي مي گفتي دارم كلافه مي شم

دلم مي خواد خودمو رها كنم

كه يهو به اين دختر برخوردي

دختري كه واسه هيچ كسي ساخته نشده بود

تو گفتي اين دختر واسه منه

يا اينكه ورق زندگيم خوب بر نخورده

يه كم تند رفتي

كه اسمشو خالكوبي كردي

درست اونجايي كه مي طپه

روي قلب بزرگ اون كله احمقت

غمت نباشه مانو

داري احساسات منم جريحه دار مي كني

يه زن گم شد

جاش ده تا رفيق برگشتند

هميشه گفتم كه ما مثل گرگ مي مونيم

ما ساخته شديم تاگله اي زندگي كنيم

اما مخصوص با يه جفت زندگي كردن نيستم

يا حداقل نه براي يه مدت طولاني

بقيه ما خيلي وقته

كه همه آدماي كوچك زندگيمونو رها كرديم

تو اما هنوز رو به راه نشدي

و با خودت تو عالم هپروت به سر مي بري.

هي مانو، آزاد زندگي كردن

اغلب به معني تنها زندگي كردنه

ممكنه اين به مذاقت خوش نياد

اما اين حقيقت تلخيه .

غمت نباشه مانو

هيچ دليلي واسه نفرت نيست

يه زن گم شد

جاش ده تا رفيق برگشت

اون ديگه عاشق نيست

مانو رهاش كن بره

اون نمي تونه خوشبخت باشه

توي بغل يه لوطي

وقتي داري بهش مي گي دوست دارم

اگه ازت آتيش خواست

اگه سرش درد مي كرد

همون موقع كه تو رختخواب تو بود

بهش بگو متاسفي

كه مسير اشتباهي در پيش گرفتي

روزي كه اونو ديدي

توي يه قصه اشتباهي بودي.

غمت نباشه مانو

مچ دستتو خراش نده

يه زن گم شد

جاش ده تا دوست برگشت

غمت نباشه مانو

داري احساسات منم جريحه دار مي كني

يه زن گم شد

جاش ده تا رفيق برگشتند

غمت نباشه مانو

هيچ دليلي واسه نفرت نيست

يه زن گم شد

جاش ده تا رفيق برگشت

• Artist:Renaud