Mes souvenirs de toi [Persian translation]
Mes souvenirs de toi [Persian translation]
در صبحگاهان ماه اوت
با بغضی در گلویم
میلی برای بیدار شدن ندارم
نور گیر اتاقم بسته است
تمام تابستان تو را ازخدا خواستم
اما هرگز بازنگشتی
روزی مرا رها کردی
و ناپدید شدی
وقتی ماه دسامبر می رسد
شبها دلخوش می کنم
به این خیال
که سال نو
تو به دیدنم خواهی آمد
تمام زمستان تو را از خدا خواستم
تو هرگز بازنگشتی
بهتر این است که وارانه فکر کنم
آری ، من خودم را گمراه کرده ام
فصل ها خودشان را به خانه ی من
می کشند
و مرا رو در رو قرار می دهند
با چیزهایی که نمی دانم
با عشقهایمان که شکار زمان
می شوند
و با تمام چیزهایی که حل می شوند
اما پاک نمی کنند
خاطرات تو را
خاطرات تو را
پاییز در کنار پنجره
بی تو برایم معنایی ندارد
روز های دوشنبه ام تکرار
آوازیست که زمزمه کنان تو را
می خوانند
من اما به شاید هایی چسبیده ام
که مرا به تو وصل می کند
ذرات آنچه که از این
عشق برایم باقی مانده
بسیار با ارزشند
فصل ها خودشان را به خانه ی من می کشند
و مرا رو در رو قرار می دهند
با چیزهایی که نمی دانم
با عشقهایمان که شکار زمان
می شوند
و با تمام چیزهایی که حل می شوند
اما پاک نمی کنند
خاطرات تو را
خاطراتم از تو را
خاطراتم از تو را
عشق های مرده
والس می رقصند
و گندم ها از نو شکوفا می شوند
من جلوی در خانه ام
منتظر می مانم
و می گذارم تا بروی
- Artist:Zaz