نمیدونم [Nemidoonam] [German translation]
نمیدونم [Nemidoonam] [German translation]
از این زندگیِ خالی
منو ببر به اون سالی
که تو اسممو پرسیدی
به روزی که منو دیدی
به پلههای خاموشی
که با من، رو به رو میشی
یه جور زل بزن انگاری
نمیشه، نمیشه چِشم بَرداری
منو ببر به دنیام و
به اون دستا که میخوام و
به اون شبا که خندونم
که تقدیرو نمیدونم
به اون شبا که خندونم
که تقدیرو، نمیدونم
از این اشکی که میلرزه
منو ببر به اون لحظه
به اون ترانهٔ شادی
که تو یادِ من افتادی
به احساسی که درگیره
به حرفی، که نفسگیره
از این دنیا که بیذوقه
منو ببر به اون موقع
به اون موقع
منو ببر به دنیام و
به اون دستا که میخوام و
به اون شبا که خندونم
که تقدیرو نمیدونم
به اون شبا که خندونم
که تقدیرو، نمیدونم
از این دوریِ طولانی
منو ببر به دورانی
که هر لحظه، تو اونجایی
زیرِ بارونِ تنهایی
منو ببر به اون حالت
همون حرفا، همون ساعت
به اندوهِ غروبی که
به دلشورهٔ خوبی که
تو چشمام خیره میمونی
به من چیزی بفهمونی
منو ببر به دنیام و
به اون دستا که میخوام و
به اون شبا که خندونم
که تقدیرو نمیدونم
به اون شبا که خندونم
که تقدیرو، نمیدونم
نمیدونم، نمیدونم
(منو ببر به دنیام و...)
- Artist:Ehsan Khaje Amiri
- Album:Ye Khaatere Az Farda