پشت دریاها [Posht-e Daryaa-haa] [English translation]

  2024-07-01 09:01:27

پشت دریاها [Posht-e Daryaa-haa] [English translation]

قایقی خواهم ساخت،

خواهم انداخت به آب.

دور خواهم شد از این خاک غریب

که در آن هیچ‌کسی نیست که در بیشه عشق

قهرمانان را بیدار کند.

قایق از تور تهی

و دل از آرزوی مروارید،

هم‌چنان خواهم راند.

نه به آبی‌ها دل خواهم بست

نه به دریا-پریانی که سر از آب به در می‌آرند

و در آن تابش تنهایی ماهی‌گیران

می‌فشانند فسون از سر گیسوهاشان.

هم‌چنان خواهم راند.

هم‌چنان خواهم خواند:

دور باید شد، دور.

مرد آن شهر اساطیر نداشت.

زن آن شهر به سرشاری یک خوشه‌ی انگور نبود.

هیچ آیینه تالاری، سرخوشی‌ها را تکرار نکرد.

چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود.

دور باید شد، دور.

شب سرودش را خواند،

نوبت پنجره‌هاست.

هم‌چنان خواهم خواند.

هم‌چنان خواهم راند.

پشت دریاها شهری‌ست

که در آن پنجره‌ها رو به تجلی باز است.

بام‌ها جای کبوترهایی‌ست که به فواره‌ی هوش بشری می‌نگرند.

دست هر کودک ده‌ساله‌ی شهر، شاخه‌ی معرفتی‌ست.

مردم شهر به یک چینه چنان می‌نگرند

که به یک شعله، به یک خواب لطیف.

خاک، موسیقی احساس تو را می‌شنود

و صدای پر مرغان اساطیر می‌آید در باد.

پشت دریاها شهری‌ست

که در آن وسعت خورشید به اندازه‌ی چشمان سحرخیزان است.

شاعران وارث آب و خرد و روشنی‌اند.

پشت دریاها شهری‌ست!

قایقی باید ساخت.

Sohrab Sepehri more
  • country:Iran
  • Languages:Persian
  • Genre:Poetry
  • Official site:
  • Wiki:https://en.wikipedia.org/wiki/Sohrab_Sepehri
Sohrab Sepehri Lyrics more
Excellent recommendation
Popular