Rüzgâr Gülü [Persian translation]
Rüzgâr Gülü [Persian translation]
رو ایوون یه خونه ی روستایی
با یه فرفره کاغذی روبرو شدم
شروع کردم به صحبت کردن باهاش طوری که انگار اونم انسانه
بهش گفتم اگه مثل من تنهایی
اگه عشقی هستی که فقط به اندازه ی یه شبه
اگه از یه خاطره ای که روی شونه هات سنگینی می کنه در فراری
اگه دیگه به آخر رسیدی و همه چیزو از دست دادی
یا هنوز داری میفتی
تا حالا به این اندازه تو یه روز تابستونی سردت شده؟
فرفره کاغذی تا حالا به مرگ فکر کردی؟
زن بی نام و نشون درون خیالم
انگار که حس خوب با تو بودن رو قبلا تجربه کردم
مطمئنم که تو هم همیشه در جستجوی خودت بودی
راه خونم دیگه من رو فراموش کرده
...تو سرمای مسافر خونه ها
همه ی این احساسات عجیب و غریب
یه جور خونریزی داخلی به حساب میان
اگه دیگه به آخر رسیدی و همه چیزو از دست دادی
یا هنوز داری میفتی
تا حالا به این اندازه تو یه روز تابستونی سردت شده؟
فرفره کاغذی تا حالا به مرگ فکر کردی؟
- Artist:Teoman