Soleil [Persian translation]
Soleil [Persian translation]
و خورشید بود
که ما را از خواب بیدار می کرد
هر صبح
و دریا زیبا بود
و ما به سمتش می دویدیم
دست در دست
و بعد روی ساحل قدم می زدیم
تو به دنبال صدف ها می گشتی
مثل بجه ها
و اون ها رو روی گوشت میذاشتی
تا صدای دریا را تو صدف ها رو بشنوی
من خوب به یاد دارم
خورشید، تو را دوست دارم
و برای همیشه
تو وفادار هستی
ولی عشق
اغلب مثل تو نیست
چرا؟
تو خیلی گرسنه بودی
میوه های رسیده و شراب
برای تو بودند
بعضی وقت ها سرزنشم می کردی
وقتی چیزی نمی خوردم
چیز مهمی نبود
و آب دریا روی ماسه ها آرام می گرفت
و ما رویا های یکسانی داشتیم
من به یاد دارم
ما از خونه و فرزندانی که
در آینده قرار بود داشته باشیم صحبت می کردیم
و احساس خوبی داشتیم
خورشید، تو را دوست دارم
و برای همیشه
تو وفادار هستی
ولی عشق
اغلب مثل تو نیست
چرا؟
و برای همیشه خورشید هست
که ما را از خواب بیدار خواهد کرد
هر روز صبح
خورشید زمستان یا خورشید تابستان
گذر عشق ها را می بیند
و گذر اندوه ها را
چندین ساحل
و چندین چهره دیگر باید بیاید
تا مانند تو
آن خانه
و آن فرزندانی مو بلوندی که هرگز نداشتیم
از خاطر پاک شوند
خورشید، تو را دوست دارم
و برای همیشه
تو وفادار هستی
ولی عشق
اغلب مثل تو نیست
چرا؟
- Artist:Françoise Hardy