Somebody That I Used to Know [Persian translation]
Somebody That I Used to Know [Persian translation]
حالا و بعد، به زمانی که با هم بودیم فکر می کنم
مثل وقتی که گفتی در حد مرگ خوشحال بودی
به خودم گفتم که تو برایم مناسب بودی
اما در کنار تو احساس تنهایی کردم
اما این عشق بود و این دردی است که هنوز به یاد دارم
میتوان به برخی از غم و غصه ها عادت کرد
مثل استعفای پایانی
همه اش پایان
پس وقتی به این نتیجه رسیدیم که با هم بودمان مفهومی ندارد
تو گفتی که هنوز هم میتوانیم دوست باشیم
اما قبول دارم که از اینکه تمام شد خوشحال شدم
اما تو مجبور نبودی حرفم را قطع کنی
وانمود کن که هرگز اتنفاق نیفتاده
و ما هیچ نبودیم
و دیگر عشقت را نمی خواهم
اما تو مثل غریبه ها با من رفتار می کنی
و این برایم خیلی سنگین است
مجبور نبودی این قدر شان خود را پایین بیاوری
که دوستانت را بفرستی نوارهایت را جمع کنند
و بعد شماره ات را عوض کنی
حدس میزنم که دیگر به من نیازی ننداری
حالا تو کسی هسنی که قبل ها می شناختم (یعنی حالا دیگر نمی شناسم)
حالا به بعد به تمام دفعاتی که مرا دست انداختی فکر می کنم
اما کاری کردی که هر بار باور کنم تقصیر خودم بوه (من آن کار را کرده ام یا موجب آن شده ام)
و نمیخواهم آنگونه زندگی کنم
که گمان کنم هر حرفی که تو میزنی معنا و مفهومی دارد
گفتی که میتوانی بی خیال شوی
و گمان نمی کنم تو از بابت کسی که قبلا می شناختی نگران باشی
اما تو مجبور نبودی حرفم را قطع کنی
وانمود کن که هرگز اتنفاق نیفتاده
و ما هیچ نبودیم
و دیگر عشقت را نمی خواهم
اما تو مثل غریبه ها با من رفتار می کنی
و این برایم خیلی سنگین است
مجبور نبودی این قدر شان خود را پایین بیاوری
که دوستانت را بفرستی نوارهایت را جمع کنند
و بعد شماره ات را عوض کنی
حدس میزنم که دیگر به من نیازی ننداری
حالا تو کسی هسنی که قبل ها می شناختم (یعنی حالا دیگر نمی شناسم)
میشناختم
که می شناختم
کسی را
- Artist:Gotye
- Album:Making Mirrors