Somebody That I Used to Know [Persian translation]
Somebody That I Used to Know [Persian translation]
بهضی وقتها به زمانی فکر میکنم که باهم بودیم
مثل زمانی که میگفتی آنقدر خوشحالی که ممکن است بمیری
به خودم گفتم که تو برایم مناسبی
اما در کنارت خیلی احساس تنهایی میکردم
اما آن عشق بود و این خیلی دردناک است که هنوز آنرا به خاطر دارم
انسان میتواند به نوع خاصی ازغم عادت کند
مثل این حقیقت که انسان بالاخره روزی خواهد مرد
و به آخر خط خواهد رسید
پس وقتی که فهمیدیم که نمی توانیم با هم کنار بیاییم
خب تو گفتی که هنوز هم می توانیم دوست هم باشیم
اما اعتراف میکنم که خوشحالم از اینکه این رابطه
تمام شد
اما مجبور نبودی که مرا از زندگیت پاک کنی
انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است
و اینکه ما هیچ بودیم
و من حتی به عشقت هم نیازی ندارم
اما تو با من مثل یک غریبه رفتار می کنی
و این خیلی سخت است
مجبور نبودی که آنقدر خودت را کوچک کنی
که دوستانت را بفرستی تا وسایلت را جمع کنند و ببرند و اینکه بعدش شماره تلفنت را عوض کنی
هرجند که فکر میکنم دیگر به آن نیازی ندارم
حالا تو فقط کسی هستی که زمانی میشناختم
حالا تو فقط کسی هستی که زمانی میشناختم
حالا تو فقط کسی هستی که زمانی میشناختم
گاهی وقتها به زمان هایی فکر میکنم که تو به من خیانت میکردی
اما کاری کرده بودی که باور کنم همیشه اشتباه از من بوده است
و نمی خواهم آنگونه زندگی کنم
و از هر حرف تو برداشت دیگری کنم
تو گفته بودی که به زندگی ادامه خواهی داد
و من اجازه نخواهم داد که تو هنوز منتظر کسی باشی که زمانی میشناختی
اما مجبور نبودی که مرا از زندگیت پاک کنی
انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است
و اینکه ما هیچ بودیم
و من حتی به عشقت هم نیازی ندارم
اما تو با من مثل یک غریبه رفتار می کنی
و این خیلی سخت است
مجبور نبودی که آنقدر خودت را کوچک کنی
که دوستانت را بفرستی تا وسایلت را جمع کنند و ببرند و اینکه بعدش شماره تلفنت را عوض کنی
هرجند که فکر میکنم دیگر به آن نیازی ندارم
حالا تو فقط کسی هستی که زمانی میشناختم
یک کسی...
که میشناختم
که میشناختم
یک کسی...
حالا تو فقط کسی هستی که زمانی میشناختم
- Artist:Gotye
- Album:Making Mirrors