When I am old one day [Persian translation]
When I am old one day [Persian translation]
وقتی که پیر شوم یک روز
کودکان خواهند خندید در حالی که انها را جابه جا می کنم
با هر گام استراحت می کنم
باور دارم که قدم ها هرگز آنقدر زیاد نبودند
وقتی که پیر شوم یک روز،احاطه می شوم با قطعات مدتها قبل
امروز را به یاد خواهم آورد و متعجب می شوم جایی که همه ی ساعت ها می روند
آیا در پارک خواهم نشست،زمان در دستان من
برای جذب آفتاب یا ساخته ام نشان خودم را
و هنوز چیز هایی هست که باید انجام شود
با هوا حرف خواهم زد
جمله های زیر لب با سایه
که مخفی می شود با مردمی که ایستاده اند خیره
و کاملا متعجبند(که)چه کسی را کنارم می بینم
وقتی که پیر شوم یک روز
کودکان را تماشا می کنم که بازیشان را می کنند
کسی ممکن است راهم را بگذراند
و به چهره ام نگاه کند
و نامم را فریاد زند
و سپس او بیاد خواهد آورد هنگامی
(که)روی صحنه ایستاده بودم و این آهنگ را می خواندم
و شاید آنگاه هر دو تلاش کردیم
تا به یاد بیاوریم کلمات(را) و ترانه ی همراهشان
وقتی که پیر شوم یک روز
- Artist:Mary Hopkin