Toi qui regardes la mer [Persian translation]
Toi qui regardes la mer [Persian translation]
دریا را تماشا می کنی ،
تنها با خاطراتت.
و به رغم اینکه همه چیز آبی است و سبز
ولی تو شدیدا غمگینی.
اما وقتی چشمانت را می بندی
تا خودداری کنی از صحبت با کسی،
به ناگاه خوشحال می شوی از شنیدن والسی
بوی مترو
گریختن مردم از یکدیگر
هر یک از این ها، رویای پروانه است
دریا را را تماشا می کنی
تو دیگر حتی افق را هم نمی بینی
برمی گردی به بیست سال پیش خیلی دور و خوب
پاریس هنوز آنجاست ...
هنگامی که بهار می آید ،
میتوانی ببینی
ولگردی های اوباش در اطراف و اکناف،
درختان شاه بلوط در بلوار ها ،
و چشمان هیز بر دامن ها.
پروانه را به خاطر داری؟
آسمان را تماشا می کنی
تو هستی،
اما یک مرد فقیر له شده در زیر وزن خورشید ،
له شده زیر وزنی از گذشته ها
اما وقتی شب به خواب میروی
باز در افکار خودت بر می گردی آنجا.
این مکان حقیقی توست
هتل کوچکت ، مغازه تنباکو فروشی ات.
آزادی، دیوانگی ...
پروانه را بخاطر داری؟
- Artist:Nicoletta
- Album:Papillon