Familiar [Persian translation]
Familiar [Persian translation]
می تونی بیای باهام روی آب قدم بزنیم، تو و من ؟
چون تو خیلی داری می ترسی ، و از آشنایی با زندگی حقیقی قالب تهی می کنی
می تونی بیای باهام روی آب قدم بزنیم، تو و من ؟
یا چشم از جاده بر ندار و آشنایانه ، بدون تو و من، زندگی کن
که با دروازه های زرین به سوی زندگی واقعی می درخشـه
برای عشق ما یه روح هست که بقیه نمی تونن ببین
این یه خطره
تو توی سایه مون محو می شی تا نگه داری [ ادامه در خط بعد ]
اونا رو ، توو تاریکی ای که ما هستیم
( وای ، چیکار می کنی برام ؟ )
این عشق میخواد بشه مرگ من
این یه خطره
چون عشق ما یه روحـه که دیگران نمی تونن ببینش
پیاده روی کردیم تا فراز شب ، تو و من
برای سوزوندنِ رخنه ی درونِ درکِ پیشین ما از آشنایی به زندگی حقیقی ( تا شک مون رو نسبت به درک زندگی درست از بین ببریم )
و تاریکی با گستردگی ، باز شده بود ؛ بودن یا نبودن (مرگ)
زیر نقابی از چشمان حاکم شنگرفی رنگ 1
و عشق ما یه روحـه که بقیه نمی تونن ببین
این یه خطره
تو توی سایه مون محو می شی تا نگه داری [ ادامه در خط بعد ]
اونا رو ، توو تاریکی ای که ما هستیم
( وای ، چیکار می کنی برام ؟ )
میخواد بشه مرگ من
این یه خطره
چون عشق ما یه روحـه که دیگران نمی تونن ببینش
1. شَنْگَرفی : رنگ سرخ (بقچه ای) مایل به نارنجی روشن و مات یا به عبارتی سرخ مخملی شفاف است
- Artist:Agnes Obel
- Album:Citizen of Glass