Welcome To My Truth [Persian translation]
Welcome To My Truth [Persian translation]
روزهای احساسی
مهآلود در ابری از غبار
از خاطرهای که حالا حسی غیرواقعی میده
قبلاها حسِ مبدل بودن میکردم
الان ماسک رو پشت سر میذارم
تصاویری میکشم که چندان آبی نیستن 1
صفحههایی که ورق زدم،
درسهایی بوده که آموختم
یکی چراغها رو روشن کنه، میخوام ببینی تو 2
(برام احساس تاسف نمیکنی؟)
زندگی من از این رو به اون رو شد، ولی هنوز دارم رویاهامو زندگی میکنم
(بله درسته من بودم)
من تو همهشون بودم
به میلیونها دیوار برخوردم
به حقیقتم خوش اومدی، من هنوز هم عاشقم
به حقیقتم خوش اومدی، من هنوز هم عاشقم
تو یه تار گیر افتاده، با دردی که فراموشیش سخته
اون دوره رو دیگه الان کنار گذاشتم
اوووه، صفحههایی که ورق زدم،
درسهایی بوده که آموختم، اوه
یکی چراغها رو روشن کنه، میخوام ببینی تو
(برام احساس تاسف نمیکنی؟)
زندگی من از این رو به اون رو شد، ولی هنوز دارم رویاهامو زندگی میکنم
(بله درسته من بودم)
من تو همهشون بودم
به میلیونها دیوار برخوردم
به حقیقتم خوش اومدی، من هنوز هم عاشقم
به حقیقتم خوش اومدی، من هنوز هم عاشقم
من هنوز هم عاشقم آوه اووو آره آره آره
و میدونی که هنوزم عاشقم
آوه آره آره آره
روزهای احساسی
مهآلود در ابری از غبار
از خاطرهای که حالا حسی غیرواقعی میده
پس یکی چراغها رو روشن کنه، میخوام ببینی تو
(برام احساس تاسف نمیکنی؟)
اوووه، زندگی من از این رو به اون رو شد، ولی هنوز دارم رویاهامو زندگی میکنم
(بله، درسته من بودم)
من تو همهشون بودم
به میلیونها دیوار برخوردم
به حقیقتم خوش اومدی، من هنوز هم عاشقم
هی آره
اوه، یکی چراغها رو روشن کنه، میخوام ببینی تو، اوه
(برام احساس تاسف نمیکنی؟)
زندگی من از این رو به اون رو شد، ولی هنوز دارم رویاهامو زندگی میکنم
(بله، درسته من بودم)
من هنوز، من هم عاشقم
(بله، درسته من بودم)
من هنوز…
من هنوز هم عاشقم…
1. ضمنا به معنی غم آلود و گرفته 2. ضمنا به معنی یکی روی قضیه نور بتابونه، یا یکی قضیه رو پیش بکشه که دوباره بررسی کنیم و تو خودت شاهد باشی
- Artist:Anastacia
- Album:"Anastacia" (2004)